چرا آقاي کرزي پريشان است؟
بصير کارورز بصير کارورز

چراعاقل کند کاري      که بازآرد پشيماني

دنياي سياست موضوع  اصلي كسب ، حفظ و افزايش قدرت نظام سياسي به شكل مداوم است كه بي ترديد خواسته آشكار عموم سياستمدا ران و دولتمردان به حساب مي آيد.  تعريف ساده اما دقيق از قدرت چنين است : «  توانايي تحميل خواست خود به ديگران و تسليم آنان » تحقق اين فرض ساده به مراتب پيچيده و مشكل به نظر ميرسد . تاريخ جهان سياست ، شاهد حكومت هاي قدرتمند بسياري بوده  كه ظهور و خاموشي هر يك معلول متغير هاي زيادي ست كه بنابر شرايط متفاوت دوام و زوال قدرت يك نظام سياسي را رقم زده اند .   بر اساس تعريفي كه از قدرت صورت ميگيرد، اين سوال مطرح مي شود كه توان برخورداري منابع قدرت در مصاف با ديگر دولتها چگونه حاصل ميشود و استمرار مي يابد ؟ اگر در گذشته قدرت نظامي  قدرت سياسي و مشروعيت سيستم را در پی می آورد ، اما در جهان امروز تنوع منابع قدرت ، نيروي نظامي را تنها در حد حافظ منافع ملي مطرح ساخته  و به طرز چشمگيري از حوزه اقتدار و نفوذ آن در سياست كاسته  است .

جهان امروز دنيائى پيوسته ميبا شد كه هرموج تازه درنقطه يى ازجهان ميتواند درمنطقه ديگرى اثرگذا رد، گروه هاى مبارز براى رسيدن به دموكراسى تنها نبايد باوضاع و شرايط داخلى توجه كنند ، تغييرات جهاني ميتواند بر روند مبارزات سياسى اثرات مثبت يا منفى بگذارد. ازاينرو واقع گرا ئى و نگرش دائم به بازيكنان شطرنج سياست جهان ميتوا ند در پيروزى مبارزه مؤثر باشد.

اعلام برنامه گروههاى مبارز و چگونگى نگرش آنها به برقرارى عدالت اجتماعى و احترام بفرهنگ ا قوام و اديان اقليتهاى مذهبى ميتواند به همبستگى ملى و روند زدودن ديكتاتورى را سرعت بخشد. نظامهاى خودكامه وضد مرد مى ، كه پايه هاى حكومت خودرا بردوش جيره خواران حرفه اى بنا ميكنند و اجزاء حكومت آنها از بى هويت ترين وچاپلوس ترين افراد جامعه انتخاب ميگردند و مردم را ناد يده ميگيرند، پايانى حقارت بار ودردناك درپيش خواهند داشت. جهان امروز جهانی پويا و با تحرک است که هر روز شتابی بيش از روز پيش بخود ميگيرد. مردم افغا نستا ن طي کمترا زدونيم دهه جنگ خا نما نسو زو ويرا نگر ازدولت مردا ن کنوني مي خواهند راهي به د موکراسي بگشا يند.

 با اند وه و درد با گذشت هرروزبا خيلي ازتفنگداران بي رحم وشرور، کشتن ؛ بستن؛ بردن وظلم واستبدا د   د ردنا ک ترازقبل د هن مي گشا يد .

 کشو ري که با گرسنگي ؛ فقروقحطي د ست وپنجه نرم مي کند - د و لت با تشکيل ا دارا ت استخبا راتي و پوليسي وبا بو دجه کمرشکن وبا خشو نت وزورگوي يکي پي ديگري عرض اندا م نمو ده برد رد مردم افزوده مي شود ؛ اين است د موکراسي و حکو مت شا يسته سا لا ري که مي خواهد به حيا ت خو يش ا دا مه بد هد ودموکراسي را به ا رمغا ن بيا ورد ود رقلبها ي رنجو رو د رد مند با خون بنو يسند د موکراسي !

با شکست طالبا ن درافغا نستا ن يکبا رديگرمنفعت طلبان ديروزبراريکه قد رت تکيه وا زآزاد ي ، دموکراسي ، تطبيق قا نون و تحکيم پايه هاي دولت نه تنها جلوگيري نموده بلکه با پخش عقايد غير بنيا دگرايي در جامعه شديدآ مخالفت نمودند .

با اندوه زياد دولت نيزدرمبارزه با توليد و قاچاق مواد مخدر، حساب دهی ازکمک های جامعه جهانی ، جذب اعضای گروه های مجاهدين در تشکيلات اردو و پليس ملی و همچنين استخدام آنان در تمامی ادارات دولت در داخل و خارج ، جلوگيری از تبليغات عليه جهاد و مقاومت . اگر این شروط کالبدشکافی گردد قبول آ نها نتیجه ای جزپذیرفتن حاکمیت عده ای خاصی نيست. اگر مراد ازمجاهدین کسانی است که درراه خدا وبرای دفاع ازتمامیت ارضی افغانستان جنگیده اند ، تمام مردم افغانستان مجاهد به حساب می آیند . حتی آنانی که مستقیما درنبرد حضورنداشته اند. این مردم بوده اند که شهید داده اند، مجروح شده اند. مردم کشته شده اند و کشته اند اما اینک عده ای خاص می خواهند به جای همه مردم امتیازات جهاد مردم را به نام خود ثبت کنند.

آنهم کسانی که هیچ نقشی درجهاد واقعی مردم نداشته اند. تقسیم مردم به دوگروه مجاهد و غیرمجاهد هم دقیقا یک کارسیاسی با هدف بهره برداری ازرشادت مردم است. ازمنظردیگر باید گفت که با چه برهانی اینک رهبران جها ی می خواهند برای جهاد خود حق خواهی کنند. اصولا این دیدگاه که می خواهند مجاهدین به صورت یک طبقه مشخص ازحقوق خاصی برخوردارباشند دارای ضعف های حقوقی و منطقی می باشد.

 مگر مجاهدین ، جهادشان به خاطرگرفتن امتیازات ویژه بوده است که اینک برسرتقسیم ارث ومیراث ، عده ای به نام مجاهد، دندان های شان را تیز کرده ا ند. اگر کسی دربرابردشمن خارجی یا داخلی جنگیده است اکنون نمی توا ند تحت هیچ منطقی حق ویژه ای را خواستارشود. حفظ ارزش های جهادی نیز بهانه زیبایی است که همان عده ای مشخص ازآن می خواهند سوء استفاده کنند.
اگر مراد ازارزش های جهاد ، همان ارزش های دینی است که احتیاجی به این همه تکراروتاکید ندارد درجمهوری اسلامی دولت اجازه نخواهد داد که ارزش های ضددینی یا مغایرباآن تبارزکند. اما واقعیت اینست که رهبران جهادی به این وسیله می خواهند دهان مردم را ببندند تا ازویرانی و قتل عام هایی که با نام جهاد وبه دست کسانی که خودرا مجاهد می خوانند صورت گرفته است سخنی به میان نیاید. می خواهند مردم فراموش کنند که آنان چه جهنمی را برلحظه لحظه زند
گی مردم تحمیل کرده بودند.

 به راستی آیا دولت کرزی می تواند با این شگردها دهان مردم را ببندند ؟ هرخانه ویرانه ای، هرفرزند یتیمی که پدرش به دست مجاهدین محترم به قتل رسیده است ، هربیوه زنی ، هردست وپابریده ای و... پرچم های برافراشته ای هستند که ظلم وجنایت مجاهد نمایان را فریاد می زنند . حتی اگر ما کورباشیم ونبینیم ویا کرباشیم ونشویم.

 تا زمانی که همه این نسل ازبین نرفته اند ، خاطره مجاهدان  بردیده ودلها نقش بسته است و خواهد ماند. ا

گر می خواهند راه نقدگذ شته شان را ببندند با تقدیس جهاد – که یک فریضه ارزشمند دینی است واحترا م آن برای همه متد ین واجب- نمی توانند خاطره های تلخ را ازذهن مردم پاک کنند. قبول شرایط رهبران و قوماندانان جهادی توسط کرزی نتایج فراوانی درپی دارد اما مهم ترین نتیجه سیاسی آن اینست که کرزی می خواهد با همین تیم سلاح بد ست افغانستان را بطرف صلح ، دموکراسي ، مردم سالاري وآرامي سوق بدهد ،  نه به هيچ صورت امکان ندارد . اینک مردم افغانستان باید انتخاب کنند- البته اگر حق انتخاب واقعی به آنان اعطاء شود- که آیا می توانند این تیم ائتلا فی را بپذ یرند یا خیر و یا ایجاب می نماید تا رهبران مجاهد ین با فشار دادن گلوهزا ران انسان هموطن ما صدای اعتراض و احتجاج آنان را برعلیه خویش خاموش سازند و خود بر اریکه قدرت تکیه زنند.

واشنگتن پست گزارش داد:

حامد كرزي حمايت بسياري از افغان‌ها و برخي دولت‌هاي خارجي را همزمان با افزايش حملات به رهبري طالبان و ناكامي دولتش در ريشه‌كني فساد، از دست داده است.

واشنگتن پست به نقل از يك مقام نظامي خارجي ناشناس اعلام كرد :

حامد كرزي ، فرصتي براي رهبري و اتخاذ تصميمات سخت داشت؛ اما اين روند به سرعت رو به پايان است. كرزي تنها آلترناتيو رهبري اين كشور است؛ اما اگر از ما انتقاد كند، ما نمي‌توانيم از او حمايت كنيم و اگر او سقوط كند همه‌ي ما به همراهش سقوط مي‌كنيم . افغانستان از جامعه‌ي بين‌المللي خواسته تا كمك‌هاي بيشتري را در زمينه‌ي آموزش و تجهيزات براي ارتش و پوليس ارايه كند . واشنگتن پست نوشت:

كرزي با انتقاد بين‌المللي براي انتصاب 13 مقام پوليس كه به سوء استفاده‌هاي حقوق بشر متهم‌اند، روبرو شد . تحليلگران و مقامات خارجي اعلام كردند هدف از اين انتصاب‌ها ايجاد يك توازن سياسي و قبيله ‌يي است و بر اساس صلاحيت‌هاي حرفه‌يي نبوده است . يك مقام اروپايي كه خواست نامش فاش نشود به واشنگتن پست گفت: او تصميماتي را براي برقراري ثبات كوتاه مدت اتخاذ كرد كه عليه منافع خودش و منافع بلند مدت اين كشور پيش رفت.

در نتيجه‌ي اين اقدام حمايت بين‌المللي از او رو به ضعف است و مي‌تواند به يك اختلاف واقعي تبديل شود . يك ديپلمات غربي به اين روزنامه گفت:

 قريب به پنج سال است كه هيچ اجراي قانون و پا سخگويي وجود ندا رد.

آقاي کرزي ميگويد: ما به تمام معنا متوجه اوضاع هستيم و براي حل مشكلات، با جامعه جهاني در حال صحبت هاي بسيار جدي و ا سا سي هستيم؛ مشكلات، ضروريات و پيشنهادات خود را با آنان در ميان گذاشته ايم و در بعضي موارد با مشكلات زياد با آنان به توافقاتي دست يافته ايم و در بعضي موارد هم مذاكرات جريان دارد، مردم ما مطئمن باشند كه من بطور روزمره در جريان حوادث كشور هستم و ا وضاع را زير نظر دارم و درهر موردي تدابيرلازم را اتخاذ مي كنيم.

 براي حل مشكلات، با تمام جوانب ذيد خل در حال مذاكره هستيم، در شانگهاي و آلماتي با كشورهاي همسايه از جمله رئيس جمهور پاكستان و روسيه درباره مشكلات افغانستان، تشديد حملات تروريستي، تربيه و اكمال تروريست ها در خارج از افغانستان بطور بسيار مفصل صحبت كرديم، با رئيس جمهور مشرف درباره اوضاع بين سرحدات دو كشور، حملات تروريزم در افغانستان و چگونگي مجادله با آن به تفصيل صحبت كرديم و قرار است با سفر وزير خارجه به پاكستان، اين مذاكرات دنبال شود.

  كرزي گفت: در قسمت تعيينات مقامات در افغانستان كه كي در كجا انتخاب شود، اين حق و اختيار افغانستان است. درمورد كساني هم كه متهم به نقض حقوق بشر هستند، در صورت وجود داشتن سند و مدرك برضد آنان اقدام مي كنيم، ولي به افتراء و اتهام نه، ما نمي توانيم كشور خود را به گفته چند خارجي به هر جهت كه آنها دلشان بخواهد ببريم، اين جا، افغانستان است و افغان ها صاحب آن هستند، هرچه را مناسب ديديم همان را انجام مي دهيم.  در پي تحولات اخير در وزارت داخله ، برخي از مجامع بين المللي و كشورهاي جهان شماري از مقامات جديد پوليس را متهم به نقض حقوق بشر كرده است.


كرزي  : ضمن درخواست براي تغيير در استراتژي مبارزه با تروريزم، همچنان از نحوه برخورد و همكاري برخي از كشورها براي مبارزه با تروريزم نيز انتقاد نموده گفت؛ همكاري استراتژيك كه براي مبارزه با تروريزم بايد صورت مي گرفت، صورت نمي گيرد. دنيا بايد جاهايي فشار وارد نمايد كه تروريست ها در آنجا آموزش مي بينند، به آنها پول داده مي شود و به آنها ذهنيت ايدئولوژيك داده مي شود، اما حالا جنگ صرفاً در داخل افغانستان محدود شده است . وي دراين رابطه افزود؛

ما همواره با جامعه جهاني در رابطه با تروريزم و ساير مشكلات موجود در كشور مذاكره داريم و از آنها پيوسته تقاضا مي كنيم تا تروريزم را ريشه يابي و منابع تمويل كننده آن از بين برده شوند، من افزايش در حملات تروريستي را پيش بين بودم و نگراني خود را از اين ناحيه هموا ره طي دو سال گذشته به جامعه جهاني ابراز داشته و آنان را طور دوامدار و متواتر از آنچه در افغانستان اتفاق مي افتيد هشدار داده ام و در مورد ضرورت افغانستان به تغيير شيوه عملكرد جامعه بين المللي در مبارزه با تروريزم هميشه بحث نموده ام. 

 كرزي ايمن الظواهري معاون اسامه بن لادن را د شمن افغانستان خواند و در واكنش به سخنان اخير وي ، گفت كه او دشمن مردم، كودكان و زنان افغانستان است كه به دستور او مدارس ما به آتش كشيده مي شود. ما خواهان دستگيري و محاكمه او هستيم، زيرا او عامل بسياري از مشكلات مردم در يك دهه اخير است .  الظواهري اخيراً خواستار قيام مردم افغانستان برعليه خارجي ها شده بود.

دویچه ویله در تحليلي ازاوضاع افغانستان مي نويسد:  نشست ويژه اي با شرکت رئيس دولت وزير داخله ، رئيس امنيت ملي، لوي درستيز قواي مسلح بر گذار شد که در آن پيرامون رخداد هاي هشتم جوزا (به تعبير مقامات حادثه ترافيکي ) وعوامل آن گفتگو صورت گرفت و گزارشهايي از ميزان دستگيريها و شناخت اشخاصي که در اين قضيه دست داشتند مبادله گرديد و با توصيه هاي رئيس دولت پايان يافت . در حاليکه رسانه ها از گسترش نقش و استقرار نيرو هاي ناتو در مناطق جنوب سخن مي گفتند جنرال رحيم وردک وزير دفاع در کنفرانس وزيران دفاع ناتو از تجديد نظر بر رشد کيفي و کمي  اردوي ملي سخن زد و ازتوسعه و افزوني نيروهاي ناتو به تعداد هفده هزار نفر و واگذاري فرماندهي ناتو – آيساف به قومانداني واحد ناتو در افغانستان و وهمکاري اردوي ملي  با ناتو خبر داد . وردک پس از بر گشت به وطن طي يک کنفرانس خبري ، بر ضرورت  انعقاد يک پيمان استراتيژيک با ناتو تاکيد نموده علاوه کرد که عقد اين پيمان مدرنيزه کردن اردوي ملي و تسريع روند بازسازي را ميسر مي گرداند .

موازي بااين کوششها تشنج ونا امني و ترور و انفجار و مکتب سوز ي  همچنان ادامه دارد و روزي نيست که چندتن از نيروهاي امنيتي و مردم عادي قرباني نگردند.

در همين حال مجددي  اعلام نمود که ترور ها و نا امني هاي جنوب کار طالبان نبوده بلکه کار آي. اس.آي است. اما تام کالينس سخنگوي نيروهاي ائتلاف از تدارک يک حمله وسيع در ولايات اروزگان ، زابل ،هلمند و قندهار خبر مي دهد، که به نام "يورش کوهستان" و با شرکت حدود يازده هزار نظامي آغاز شد .از جانب ديگر جمعي از نمايندگان ولايات ننگرهار، لغمان وکنر طي ديداري با  کرزي  تشکيل يک جرگه وسيع از اقوام ساکن کشور وآن طرف خط ديورند را خواستار شدند که از جانب کرزي نيز استقبال شد .

اما اينهمه  در حالي صورت مي گيرد که شوراي ملي در آخرين نشست خودش ، بعضي از وکلا را مامور تدوين استراتيژي امنيت ملي ساخت ، حالا هيچ معلوم نيست که کوششهاي اخير در چوکات کدام استراتيژي انجام مي يابد؛ استراتيژي نيروهاي خارجي يااستراتيژي ملي ، که نداريم . وقتي دولت فاقد استراتيژي باشد  طبعاً به اقدامات پراگنده و نا هم آهنگ  و بعضاً متناقض دست مي زند.

در رابطه با مسأله فساد اداري ، دريکي از جلسات  نوبتي شوراي وزيرا ن ازبحث مفصل صورت گرفت  و عوامل و نيز نمونه هايي ازآن شمرده شد و به همه مسوولين ادارات گفته شد تا عليه آن مبارزه نمايند . افراد شايسته را بر گزينند و افراد ناشايست را سبکدوش نمايد وامثال چنين تو صيه ها ي اخلاقي که قبل بر اين نيز شنيده بوديم . در پايان کار نيز تشکيل محکمه و ثارنوالي اختصاصي  مبارزه با ارتشاء و فساد اداري   به عنوان راه حل پيشنهاد و مورد تصويب قرار گرفت و قرار شد وزارت عدليه در اين مورد پيشنهادات  خود را به رئيس دولت ارائه دهد .

البته از هم اکنون مي توان پيش بيني کرد که در مبارز با فساد اداري ايجاد محکمه و ثارنوالي آنهم در چوکات اداره موجود راه حل مطمئن و کار سازي نيست ، همچنانکه تشکيل رياست اصلاحات اداري نبود . همچنانکه تشکيل ده ها کميسيون ديگر نبودند.

به همين ترتيب کنفرانس بزرگي با شرکت نمايندگاني از کشور هاي همسايه  و نهادهاي مربوط توسط وزارت مبارزه با مواد مخدر دايرشد و بر ضرورت مبارزه با اين پديده شوم سخنرانيهايي ايراد شد که چيز تازه اي در بر نداشت . مشکل آساسي اينست که هر کسي در بخش خودش مصروف کار است و با مشکلات و گرفتاري ها بصورت موردي بر خورد مي کند  در حاليکه مشکلات و مسايل افغانستان در يک را بطه ارگانيک با هم قرار دارند.

مثلاً فساد اداري ، مواد مخدر، تروريزم ، فقر ، نا امني ،فقدان اشتغال مشکلات با همسايه ها، حاکميت جنگسالاران  و نظاير آن همچون يک نظام پيوسته به هم عمل مي کنند.

اما با تمام اين ها موردي بر خورد مي شود و تنها راه حل پيشنهادي نيزاز طريق نظامي و امنيتي جستجو مي گردد . تقويه پوليس ملي و اردوي ملي ، همين وبس . در حاليکه حوادث هشتم جوزا آشکار ساخت که باو جود مصارف زياد و وعده ها ي زياد تر ، نه پو ليس ملي داريم و نه اردوي ملي.

کوشش در جهت ايجاد اردوي ملي و همزمان با آن احياي مليشه بازي  و در پهلوي آنها توسل به شيوه هاي ناکام جرگه سازي  . پذيرش مصلحت هايي که هر کدام دارند همان نتايجي را در بر دارد که تا حال داشته است و تازماني که مصلحت و روز مره گي اساس کار وسياست باشد ،که هست، هيچ نشانه اي از بهبود را نخواهيم ديد.  دولت خود را به مصالح گروه هاي گوناگون متعهد مي دا ند و بر همين اساس رو زانه بر نامه مي سازد. با قدرتمندان درون دولت ، با قوماندانان محلي ، نيروهاي محافظه کار ، با جامعه جهاني و... و بر آيند آن نيز همين است که هست . در اين ميان آنکه هرگز مورد توجه قرار نمي گيرد ونقشي را که مي تواند بر عهده بگيرند ناديده گرفته ميشود اکثريت مردم افغانستان است که ازفقر ومرض و بي سر پناهي و بيکاري رنج مي برند.  دوميليون بيکار ، پنج ميليون گرسنه ومريض و...

 


افزايش توليد ترياک

 

افغانستان دو سوم ترياك جهان را توليد ميكند . فقط با توجه به اين ارقام ميتوان ميزان فاجعه اجتماعي در كشور را حدس زد:  در سال ۲۰۰۳ در ۲۸ ولايت افغانستان از ۸۰۰۰۰ هكتار زمين كشت شده، ۳۶۰۰ تن ترياك بدست آمد كه در زرع آن ۲۶۴۰۰۰ فاميل (۱،۷ مليون نفر و يا % ۷ نفوس كشور) مشغول بودند. در تجارت آن از افغانستان تا اروپا نيم مليون نفر دست دارند و به ارزش ۳۰ بليون دالر پول بدست ميآورند. به هر دهقان ما بطور اوسط ۵۹۴ دالر عايد مي‌رسد. افغانستان بين ۳۰ تا ۴۰ در صد عايد ملي  خود را از درك فروش ترياك بدست ميآورد.  توليد ترياك در سال ۲۰۰۱ (آخرين سال حكومت طالبان) از ۱۸۵ تن به ۳۴۰۰ تن در سال ۲۰۰۲ و ۳۶۰۰ تن در سال ۲۰۰۳ رسيد.

مديراجرايي اداره ملل متحد براي مبارزه عليه مواد مخدروجرايم ، اخطارداد که : مصرف کوکائين دراروپاي غربي دريک سطح خطرناک رسيده است و توليدات ترياک درافغانستان مي تواند امسال بيشترافزايش يابد.

آنتونيو ماريا کوستا،  مديراجرايي اداره ملل متحد براي مبارزه عليه مواد مخدر وجرايم  ، هنگامي که  گزارش ساليانه اين موسسه را  تقديم مي نمود از يک خبرخوش سخن به ميان آورد که برمبناي آن توليدات ترياک درسال 2005 ميلادي 5% کاهش يافته است. اين درحالي است که توليدات کوکائين به طورثابت بسياربلند بوده است.

به نظرکوستاس ؛ توليد هروئين درافغانستان ، نيازبه کوکائين دراروپا ، وعرضه وتقاضاي کانابيس (چرس وماري جوانا) درهرجاي ديگر، مايه نگراني عظيمي است.

هرچند افغانستان بزرگترين توليد کننده ترياک جهان مي باشد، ساحه اي که درآن خشخاش کشت مي شوددرسال 2005 ميلادي 21% کاهش يافته است.

کوستا گفته است  :با وجود ازبين بردن بخش زياد محصولات ترياک دربهارسال 2006 ،

 وضع مبارزه با مواد مخدر درافغانستان بنابه  فقرتوده گيرمردم ، فقدان امنيت و نبود کنترول لازم دولت برقلمرواين کشور، هنوزهم آسيب پذيرمي باشد.

دولت اعلام کرده اند که شمار معتادان مواد مخدر در اين کشور از يک ميليون نفر بيشتر شده و گفته اند که هفت درصد اين معتادان را کودکان و نوجوانان تشکيل می دهند.  حدود نوزده هزار تن از اين معتادان، مواد مخدر را از طريق پيچکاری استفاده می کنند.  افغانستان هم اکنون بيشترين مواد مخدر را در سطح جهان توليد می کند و در بيشتر کشتزارهای اين کشور نيز با وجود تلاش های فراوان، هنوز خشخاش به پيمانه ای زيادی کاشته می شود.

افغانستان بيش از نيمی از اقتصاد خود را از ناحيه کشت، توليد و قاچاق مواد مخدر تامين می کند.  بر اساس آمار رسمی تنها در سال گذشته درآمد ناشی از توليد مواد مخدر بيش از دو و نيم ميليارد دالر بوده است.  دولت می گويد سال گذشته هشتاد در صد عوايد توليد مواد مخدر به جيب قاچاقچيان افتاده و پول اندکی در اين ميان عايد کشاورزان شده است.  تا زمانی که دولت موفق به نابودی کشت، توليد و قاچاق مواد مخدر نشود رشد اقتصاد قانونی در اين کشور ناممکن خواهد بود.

مسوول پوليس ميدان هواي کابل ميگويد : شبکه بزرگ مافيايی به طور نامريی در افغانستان در حال فعاليت است.  شواهد نشان می دهد که اين شبکه مانند يک "دولت" در افغانستان کار می کند و به باور وی،

حتی گمان می رود که شماری از مقامات بلندپايه دولتی افغانستان نيز با اين شبکه همکاری داشته باشند.

وي گفت: در صورتی که مقامات در قاچاق مواد مخدر دست ندارند چرا ظرف سه سال گذشته هيچ موردی از بازداشت قاچاقچيان درکابل انجام نشده است"، در حالی که به گفته وی، قاچاقچيان، ميدان هواي کابل را به عنوان عمده ترين راه برای قاچاق انتخاب کرده اند. او گفت شواهد نشان می دهد که افراد بازداشت شده به جرم قاچاق مواد مخدر در فرودگاه کابل، در سه سال گذشته به افغانستان رفت و آمد داشته اند.

 گفته می شود که برخی از قاچاقچيان مواد مخدر ساعاتی پس از بازداشت دوباره آزاد شده اند.  او شماری از فرماندهان مسلح را متهم دست داشتن در قاچاق مواد مخدر و ارتباط با مافيای بين المللی کرد.

شماری از قضات جرات پيدا کرده بودند که برخی از قاچاقيچان عمده را که قانون در مورد آنها صراحت کامل دارد و بالفعل و حتی با اسلحه بازداشت شدند، تبرئه کنند.

همچنان علی احمد جلالی وزير داخله پيشين نيز، چند بار گفته بود که فهرستی از مقامات دولتی را که در قاچاق مواد مخدر دست دارند در اختيار دارد، اما جلالی، تا زمان استعفايش از اين مقام، در 28 سپتامبر سال گذشته، فهرستی را که ادعا می کرد در اختيار دارد، منتشر نکرد.

بارنت روبين رييس مرکز پژوهشهای استراتژيک پوهنتون نيويارک، سال گذشته  در کابل به خبرنگاران گفت که در روند مبارزه با مواد مخدر، رشد اقتصادی و ثبات سياسی افغانستان نبايد آسيب ببيند.

مبارزه جدی با توليد و قاچاق مواد مخدر، در افغانستان، نبايد تنها خواست کشورهای ثروتمند غربی شمرده شود، بلکه بايد افغانها نيز توجيه شوند که کشت خشخاش در دراز مدت، به زيان آنهاست.

بارنت روبين در اين نشست، ضمن ابراز مخالفت با سمپاشی کشتزارهای خشخاش در افغانستان، به مقامات دولتی اين کشور پيشنهاد کرد که در گام نخست، از نابود کردن مزارع خشخاش دهقانان خودداری کنند.

او گفت: به نظر من، مبارزه با مواد مخدر، در ابتدا نبايد متوجه دهقاناني شود که خشخاش می کارند، هدف از بين بردن مواد مخدر اين است که مردم را به طرف يک حکومت با ثبات جلب کند؛ بايد دشمنان ثبات افغانستان که قاچاقچيان مواد مخدر و جنگسالاران هستند، مورد حمله قرار گيرند، نه دهقانان .

بارنت روبين معتقد است که:

تروريسم، يعنی تعبير او از فعاليت القاعده، طالبان و حزب اسلامی گلبدين حکمتيار، چالش نخست در برابر آينده است و پس از آن، وجود جنگسالاران و گروههای مسلح محلی مشکلات عمده پيش روی اين کشور هستند و مواد مخدر، به عنوان سومين چالش در برابر دولت افغانستان قرار دارد.

خطر مواد مخدر، بيش از ديگر چالشها برای دولت ، جدی شده است. اقتصادی افغانستان، معتاد به مواد مخدر شده است و به درمان جدی نياز دارد.

 مبارزه با مواد مخدر بايد واقعی باشد و مردم اين کشور اطمينان يابند که قانون در مورد همه يکسان عملی می شود.

به نظر بارنت روبين، تنها نبايد به زارعين خشخاش فشار وارد شود. او با اشاره به قانون اساسی افغانستان، می گويد که دارايیهای تمام کارمندان دولتی در اين کشور بايد واضح باشد و از آنها پرسيده شود که اموال منقول و غير منقول خود را از کجا آورده اند. حتی دارايیهای اعضای خانواده های مقامات بلندپايه دولتی نيز بايد بررسی شود تا از منابع غير مشروع افزايش نيابد.  در گزارش سال دو هزار و چهار سازمان ملل متحد در مورد مواد مخدر و جرايم، يک نگرانی عمده اين است که :

 افغانستان اکنون به جای ترياک، هرويين به خارج از کشور صادر می کند که اين خود نشان دهنده که پيشرفت مافيای بين المللی مواد مخدر است که تکنولوژی توليد هرويين را وارد اين کشور کرده است.

 در حالی که بهای يک کيلو گرم ترياک در افغانستان، از چهارصد دالر به صد دالر کاهش يافته است، بهای اين ماده در بازارهای غير رسمی اروپا و آمريکا، همچنان بالاست. به اين ترتيب، می توان نتيجه گرفت که دهقانان ، کمترين سود را از کشت خشخاش می برند و سود اصلی، نصيب قاچاقچيان عمده بين المللی می شود.

 


نقش حاميان جنگ وتفنگ درحوادث کشور

حمله آمريکا در افغانستان منجر به رويکار آمدن جنگسالاران و قوماندانهاى احزاب اسلامى گرديد. نيروهائيکه در فاصله سالهاى ٩٢-٩٦ افغانستان را به صحنه جنگهاى قومى و مذهبى تبديل کردند. دهها هزار انسان بي گناه فقط به دليل تعلقات نژادى و لسانى توسط اين نيروها به فجيعترين شکلى به قتل رسيدند. اکثريت قاطع آنانيکه امروز در افغانستان زمام قدرت را بدست دارند، به هر معيار که بسنجى در شمار جنايتکاران جنگى اند. بسيارى از فرماندهان نامبرده پيش از حمله نظامى آمريکا، فرارى و يا غيرفعال بودند. اين آمريکا بود که بارديگر با دادن پول و اسلحه اينان را رويکار آورد. بنابراين نيروهاى که امروز غرب و آمريکا به اتکاى آنها گويا ميخواهد دموکراسى را در افغانستان پياده کند، بيشتر به شوخى ميماند تا واقعيت.

امروز به استثناى کابل  وچند ولايت ، که امنيت آن توسط نيروهاى حافظ امنيت سازمان مللل تامين ميگردد، در مجموع افغانستان در کنترول جنگسالاران محلى است. در مناطق تحت حاکميت جنگسالاران نه تنها از حقوق و آزاديهاى فردى خبرى نيست بلکه حاکمان محلى وجود سازمان و حزب موتلف خود را نيز تحمل نميکنند.

 درگيريهاى مسلحانه چند ين باردرهرات در شمال کشور و حوادث خونباراخيرشهرکابل بخاطر توسعه حاکميت شان و درگيريهاى نظامى مشابه در غرب، شرق و جنوب ميان فرماندهان محلى و غيره حوادث است که تقريبا روزانه اتفاق ميافتد.  در کابل نيز فضا اختناقى است. نيروهاى بنيادگرا که بطور عمده توسط "تنظيم ها " نمايندگى ميشود، تقريبا بر اوضاع مسلط اند. اين نيروها که در اوائل بر اوضاع کمتر مسلط بودند، مردم کم و بيش احساس آزادى مينمودند و از جمله فيلم و موزيک در راديو و تلويزيون راه يافت، اما حالا آنهاسعى ميکنند تا شرايط بد امني را مانند گذ شته بار ديگر حاکم سازند.

بطور مثال راديو و تلويزيون برروى هنرمندان زن بسته شده است. فيلمها و برنامه هاى مخالف با شريعت اسلامى از تلويزيون و راديو پخش نميگردد. زنان در کوچه ها و خيابانها از ترس مجاهدين نميتوانند حجاب اسلامى را ناديده بگيرند  و اکثر زمامداران امروز افغانستان از جنايتکاران جنگى اند . 

حمله آمريکا در افغانستان و رويکار آمدن رژيم وابسته به غرب نه به فضاى بازسياسى و نه به برابرى حقوق زن و مرد منجر شده است. خوش بينى روشنفکران در اوايل بى پايه بوده و نبايستى از حمله آمريکا چنين انتظارى ميداشتند. آمريکا بخاطر تامين فضاى دموکراتيک به افغانستان حمله نکرد و استراتژى جنگ باصطلاح "ضد تروريستى" بخاطر ايجاد رژيم هاى دموکراتيک اتخاد نشده است و منافع سياسى و اقتصادى غرب در گرو تامين دموکراسى نيست. امروز بسيارى به اين حقيقت پى مى برند که تامين آزاديهاى سياسى و برابرى حقوق زن و مرد در گروى مبارزه سياسى طبقات و اقشار اجتماعى داخل افغانستان است.
طی یک دهه گذ
شته، اینک برای دومین بار است که گروه های تفنگداردر برابر یک آزمون تاریخی و پراهمیت قرار گرفته اند. فرصتی که در فردای سقوط دولت داکتر نجیب الله به نحو تأسف باری از د ست رفت و به پیامد آن، کشور را در گردابی از خونِ مردم این سرزمین فرو بردند.

 پس از گذ شت یک دهه خونبار اینک عوامل مختلفی د ست به د ست هم داده اند تا تفنگسالارانِ نشسته بر نوک هرم قدرت مجبور شوند به این امر رضایت دهند که درکشور نيروهاي ملي وروشنفکران هم حق زند گي وکاررادارند وباید قانون وحاکميت قانون وجود داشته باشد.

اما تفنگداران بسیار مصمم تر و در عین حال هوشیارانه تر از گذشته این بار در پی نهادینه سازی معیارها، قدرت و خواسته های خود شان در بطن سیستم سیاسی و اجتماعی افغانستان دست به اقدامات ديگري زد ومانند نشست بن تااکنون پول ، چوکي ، قدرت وحاکميت را به خد  مت گرفتند .

ثابت ميشود که جنگسالاران به هيچ صورت د ست ازخيانت وجنايت نميکشند . گروه های جنگسالار در روند کنوني  نه تنها خواسته های مردم افغانستان را نادیده گرفته اند، بلکه بسیاری از مردم افغانستان در حافظه دارند که در جریان برپایی لوی جرگه اضطراری چگونه سه بنیاد گر و جنگسالار حرفه ای (ربانی، سیاف و محسنی) در یک سمت تالار در کنار هم بر روی چوکی لم داده بودند. همه قراین بیانگر تغییر اوضاع به نفع نیروهای روشن اند یش بود. گفته می شد که درحاکميت ممکن است برخلاف میل و انتظار جنگسالاران ، روشنفکران سهيم خواهد شداما انتظارها واميد ها همه به ياس تیديل شد .  

تفنگداران با روش بسیار ماهرانه و خارج از فرایند قانونی خواسته خود را در نامگذاری دولت و اضافه کردن پسوند «اسلامی» بر عنوان « دولت انتقالی» و)جمهوري اسلامي ) تحمیل کردند. و به این ترتیب دولت را درخد مت گرفته وپست هاي کليدي را يک بارديگردرمقابل چشمان نابيناي آمريکا بين خود تقسيم نمودند .
بسیار اشتباه است که تصور کنیم جنگسالاران ضعیف شده اند. این گروه ها برخلاف سالهای اولیه پیروزی شان بر دولت نجيب الله که با هم در گیر بودند، اینک قویاً به این احساس رسیده اند که موجودیت شان در رأس هرم قدرت با وحدت بین خودشان و نهادینه ساختن قدرت و نفوذشان در بطن نهادهای سیاسی و اجتماهی پیوند تنگاتنگ دارد. خطری که از جانب نیروهای روشن اندیش قدرت آنان را به چالش می طلبد، آنان را واداشته است که اینک فراتر از دسته بندی های گروهی و قومی و مذهبی با هم متحد شوند.»  مانند انسجام رباني ، ضيا مسعود ، ولي مسعود ، فهيم ، قانوني و...»

 اینک آنچه در پس پرده جریان دارد جنگ تمام عیاری است بین بنیادگرایان و جنگسالاران از یک سو و اندک نیروهای روشن اندیش از سوی دیگر. هرچند که در این رویارویی جنگسالاران بر اوضاع تسلط کامل دارند؛ چرا که علاوه بر دیگراهرم های مؤثر، اهرم قدرت فیزیکی یا قدرت نظامی منحصراً در اختیار آنان است.  

گروه های جنگسالار و رهبران شان از تمام هنرها و تخصص های موجود تنها در یک امر تخصص دارند و آن کشیدن ماشه تفنگ است. بنابراین بسیار طبیعی است کسانی درمخالفت با اين بنيادگرايان قراربگريد مانند سالهاي زمان به اصطلاح جهاد ، پس ازسقوط حاکميت حزب وطن وطي اين چهارسال بدون محاکمه وپرسان سربه نيست ميگردد . مطمئن باشیم که جنگسالاران شمشیر قتل وکشتارخويش بر سر مردم و بویژه نیروهای روشن اند یش و ترقیخواه معلق نگه داشت اند و هرگاه منافع شان را روبرو با چالش ببینند فرق های زیادی را درهم خواهند شکست. آنان پسوند اسلامي را به نام افغانستان به شمشیر بُرنده و خطرناکی تبدیل کرد اند که حتی هرگونه بحث پیرامون آن را مترادف با مخالفت با اسلام دانسته و هر صدای مخالفی  پیش از بیرون آمدن در گلو خفه مينمايند  . روشنفکران ومردم ستمديده کشوراميد هاي زيادي به آقاي کرزي بسته بودند که ميتواند خطربنيادگرايي وتهديد هاي دوامدارجنگ وتفنگ را ازبالاي سرمردم به دوربريزد ،

اماطي اين سالهاي برباد رفته ثابت شد که ريس جمهوردرزدوبند هاي تنگاتنگ با سلاحداران برمنافع ملت چلپاي سرخ کشيد .

کرزي بعد ازانتخابات وقبل ازاعلام کابينه خيلي ازشيشه هاي اميد ، اميد واران روشنفکر رابه سنگ جفايش شکست . ويکبارديگردرکابينه اش نقش جنگسالاران برجستگي خاصي داشت . حتي قبل ازاعلام کابينه با مشتي کوبنده دهان ودندانهاي حقوق بشررا نيزفروکوبيد .

سازمان آمریکایی نظارت بر حقوق بشر از حامد کرزی، رئیس جمهور منتخب  خواسته بود از هیچکدام از جنگسالاران و فرماندهان گروه های نظامی در کابینه جدید ش استفاده نکند.

 سازمان نظارت بر حقوق بشر می گوید کرزی باید با اتکا به حمایت مردمی موجود، افرادی را که جنایات گذشته به آنها منتسب دانسته می شود را کنار بگذارد. سازمان نظارت بر حقوق بشر نامه اش را با تبریک به کرزی آغاز می کند که اولین رئیس جمهور منتخب افغانستان است. اما این سازمان در نامه یاد آوری می کند که او مسئول اداره کشوری است که جنگسالاران و فرماندهان محلی هنوز از خشونت و زور و وحشت آفرینی برای مرعوب کردن بخش عظیمی از جمعیت این کشور استفاده می کنند. در این نامه از کرزی خواسته شده بود که نه تنها از انتساب چنین افرادی د ر کابینه خود داری کند بلکه برای کاستن از میزان قدرت آنها اقداماتی انجام دهد. بسیاری از مردم افغانستان از این خواسته سازمان نظارت بر حقوق بشر حمایت کردتد .

کرزی پیش ازا نتخاب شدن درانتخابات  به کرات مي گفت  :

حکومت ائتلافی نمی سا زد. دیگر مفادات مردم را قربانی مسامحه گرا یی نخواهد نمود، اماوقتی پایه های قدرت ا وبوسیله مردم نهاده شد، همه شعارها را به تاق نسیان سپرد. دراین مدت  حکومت مصلحت گرایی راهموا ره برخواست مردم ترجیح داده .

 ابتذال مصلحت اندیشی را تا جای رساند که ازگلبدین وملا عمرازحنجره مجددی دعوت به عمل آورد تا به قدرت سهم بگيرند و بدون آ نکه ازمردم کوچکترین مشوره صورت گرفته باشد. اما مردم بارها با آواز رسا نفرت خویش را از جنگسالاران اعلام داشته اند  . سند تحقیقاتی کمیسیون مستقل حقوق بشر گرچند حاوی نقایص زیادی بود، با آنهم نشان داد که بیش ازنود درصد مردم خواهان محکمه جنایتکاران تفنگداراند  . ازجانب ديگر سند صد وشصت صفحه ای دیگری ازطرف نهاد بین المللی دیدبان حقوق بشرتهیه وبرای حکومت کرزی ارائه شده. دراین سند ازجنایات تفنگدارا ن قاتل ووحشي  یاد آوری گردیده، درآن آمده که کیها جنایات کردند وچه جنایاتی را مرتکب شده اند. سند به گفته تهیه کنند گانش ازطریق مصاحبه های زنده تدوین گردیده وحقایق ا ست که جنایات صورت گرفته درهرات، کابل، مزار، وده ها ولایت دیگرگوا آن اند. درسند ازحامد کرزی خواسته شده تا امتیازدهی را کنارگذاشته؛ بارد یگر سونوشت ملت را بد ست جنایات سالاران آزموده شده قربانی نکند، مردم خواهان رسید گی به جنایات گذ شته ای، درند گان خویش اند.  اما برخورد دولت درقبال این سند هم منفي وجانبدارانه بود.

دراداره که آقاي کرزي آنرا مد يريت مينمايد با گذ شت سالها هنوز کلمات کفر ، الحاد ، مرتد ، بي د ين ، بي خدا ... در رسانه هاودربگومگوها طنين دارد.  وهم صدها پرابلم وجنايت د رزيرريش کرزي ودرساحه حاکميت قواي بين المللي وجود دا رد، چرا ا زبازپرس وقانون خبري نيست ؟

هنوزقاچاق مواد مخد ر، معاد ن ، انبارهاي اسلحه ، چوروچپا ول سرما يه ها ي دولتي وشخصي ، زمامداري تفنگ وتفنگ دا ر، ا فراد حزبي وتنظيمي درهيت رهبري دولت ، رشوت ورشوت ستاني ، قتل وجنايت هاي تکا ن دهنده ، دزدي واختلا س ، خويش خوري وقوم پرستي ... به پيما نه زيادي به چشم مي خورد ولي با اندوه فراوان با گذ شت هرروزوسعت بي سابقه پيدا نموده وقانون ودولت را زيرسوال برده اند.

ازيکطرف نگرانيهاى بين المللي از تشديد بحران در افغانستان وافزايش خطر طالبان ، تا جايي پيش رفت که برخي ا ز مقامهاى سازمان ملل حتي ا ز احتمال بازگشت افغانستان به دوران سياه گذ شته در نتيجه افزايش خشونت طالبان و کم توجهي بين المللي به اين کشور تحت تاثير بحران عراق سخن گفتند." فيليپو گراندى " کميسر عالي امور پناهندگان سازمان ملل در افغانستان با بيان اينکه "علايم نگران کننده اى در اين کشور مشاهده مي شود"، اعلام کرد : در جنوب افغانستان خطر و تهديد طالبان و القاعده همچنان باقي ا ست.  آنتونيو ماريا کوستا مدير اجرايي موسسه مبارزه با مواد مخدر سازمان ملل نيز هشدار داده است :

 


اين احتمال وجود دا رد که افغانستان بار ديگر به کشور ناکام مبدل شود و در اختيار تروريستهاى مواد مخدر قرار گيرد.

پس از سقوط رژيم طالبان ، بار ديگر با فعاليت و سازماندهي مجدد طالبان و رايزنيهاى طرفين ستيز مواجه هستيم . " ملامحمد عمر" و" اسا مه بن لادن " هنوز هم زنده انداين خطر متوجه کيست ؟ . پس از گذشت بيش ازچهارسال از فروپاشي رژيم افراطي طالبان، گزارش هاي زيادي در مورد حملات جنگجويان طالبان و سازمان دهي جديد آنها به چشم مي خورد. از اينرو نگراني هاي زيادي در خصوص تجديد سازمان اين جنبش افراطي در كشور همسايه، پاكستان، وجود دارد. سياستمداران افغانستان  -اسلام آباد را از حمايت طالبان برحذر مي دارند و عنوان مي كنند، مداركي از د ستگير شد گان در اختيار دارند كه مشاركت پاكستان در حملات اخير را تاييد مي كند. وا قعيت آن است كه تا پيش ا ز حملات انتحاري 11 سپتامبر 2001 دولت اسلام آباد آشكارا از رژيم پايتخت نشين طالبان حمايت مي كرد. پس از آن جانب آمريكا را در جنگ بر ضد پديده ترور گرفت و به جرگه كشورهاي تروريسم ستيز پيوست. اما با اينحال نيروهاي د ستگير شده طالبان همواره اظهار مي دارند كه مورد حمايت ا سلام آباد بوده و هستند. افزايش چشمگير نفوذ بنيادگرايان در پاكستان پس از پيروزي قاطع در انتخابات گذ شته و تاسيس پاسداران اخلاق، شبيه پوليس ديني در افغانستان دوران طالبان، همه گواهي بر اين مدعا هستند. جنگجويان اصول گرا بيشتر در جنوب شرقي افغانستان مستقر هستند. طالبان ادعا مي كند مبارزه آنها جز جنگ مقدس بر عليه سربازان صليبي نيست. ادعايي كه با واقعيت بسيار فاصله دارد.  ازطرف ديگرمردم‌ با وصف‌ خطر ترور طالبان‌، القاعده‌ و گلبدين‌ جرئت‌ كرده‌ و در انتخابات‌ شركت‌ جستند كه‌ به‌ حامد كرزي‌ رأي‌ بدهند. اين‌ بار هم‌ در زمينه‌ اعمال‌ د موكرا سي‌، مرد م‌ ما به‌ طرز اعجاب‌آوري‌ سطح‌ آگاهي‌ و نفرت‌ بي‌پايان‌ خويش‌ را نسبت‌ به‌ جنايت‌ کارا ن‌ به‌ نمايش‌ گذاشتند. آگاهي‌اي‌ كه‌ اگر با ايده‌هاي‌ وطنپرستانه‌ تكامل‌ يابد، جنبش‌ دموكرا سي‌، استقلال ‌طلبانه‌ و ضد بنيادگرايان‌ و اربابان‌ خارجي‌ آنان‌ را به‌ اهرم‌ اصلي‌ سياسي‌ در كشور مبد ل‌ خواهند ساخت‌.  آنان‌ رأي‌ خود را به‌ كرزي‌ دا ده‌اند تا لگدهاي‌ ‌ بر پز‌ قد رت ‌سالارا ن‌ توسط‌ او حواله‌ شود يعني‌ ديگر نبايد سر و كله‌ي‌ اين‌ دژخيمان‌  براي اذيت وازارمردم پيدا باشد.

اساساً اگر بنيادگرايان‌ به‌ خاطر خيانت‌ها و جنايت‌هاي‌ بيشماري‌ كه‌ مرتكب‌ شده‌اند به‌ پاي‌ ميز محاكمه‌ كشيده‌ نشده‌ و مخصوصاً ميليون‌ها دالري‌ ذخيره و انباشته‌ ‌اند از حلقوم‌ شان‌ بيرون‌ نشود در واقع‌ هيچ‌ كاري‌ عليه‌ آنان‌ صورت‌ نگرفته‌ است‌ و قادر خواهند بود با پول‌ بي‌حساب‌ خود به‌ هر رذالت‌ و ترور و توطئه‌ و تقلب‌ دست‌ بزنند.

ولي‌ متا سفا نه سازش وسازشكاري‌چون گذ شتهادامه پيداکرده است . تا زماني‌ كه‌ بنيادگرايي‌ از بغل‌ جامعه‌ جراحي‌ نشده‌ است‌، مردم‌ افغانستان‌ هرگز روي‌ آرامي‌ و بازسازي‌ و بهروزي‌ را نخواهند ديد. اين‌ خاينان‌ با آنهمه‌ ثروت‌ بيكران‌ و انبارهاي‌ اسلحه‌ چه‌ خواهند كرد جز تلا ش‌ براي‌ غصب‌ قدرت‌؟.

در ماه اخير گرا ف جرم و جنايت در كابل آنقدر اوج گرفته كه بيرون ازهرحساب وکتاب است .

 علل آن را مي‌توان در فقر و آ لوده بودن پوليس به جنايت دانست. هر دزدي و يا قتلي كه صورت مي‌گيرد گفته مي‌شود، دزدان يا قاتلان « لباس پوليس به تن داشته.» وزير داخله جهت مهاركردن اين همه جرم و جنايت در پايتخت كه ديگر آبروي به دولت نگذاشته، د ست به جابجايي پوليس كابل زد.

معلوم نيست چه دليلي وجود دا رد كه فلان پوليس در فلان منطقه با دزدان دهن جوال را بگيرد ولي در ناحيه جد يد ا ز چنين كاري توبه نمايد! اين شيوه هاي غير اساسي كار فقط مردم را به سكوت و تسكين واداشتن است، نه علاج درد مردم. بهاي اين همه فريب دادن ها، انتظار كشيدن ها و تجربه كردن ها را فقط بايد مردم بپردازند.

وزير داخله جهت تامين امنيت حداقل پايتخت بايد به فكر چاره اساسي باشد و آن اينكه بايد تغييرات ريشه‌اي و بنيادي در د ستگاه پوليسش بوجود آورد، زيرا ناف بسياري از تقرر يافتگان پوليس در سال هاي اخير به جاهاي بند است كه دور كردن شان از قدرت كاري در حد قرباني دادن است. بالا نشينان وزارت دا خله اگر واقعاً‌مي خواهند كه پايتخت ازين همه جرم و جنايت كه اكثر شان سازمان يافته ا ست رهايي يابد، بايد به دادن چنين قرباني هاي خطر كنند، در ميدان بايستند و به تصفيه‌ي ريشه‌اي دست بزنند، در غير آن اين خودفريب دادن ها دردي را هرگز دوا نخواهد كرد.

 

 

 


July 2nd, 2006


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
گزیده مقالات